ثنافرشته کوچولوباباوماما

سوراخ کردن گوش عزیز دل ماما

ثنا جون    پنجشنبه گذشته  من و تو و بابا جونت رفتیم در مانگاه خودمون و گوشهاتو  دادیم سوراخ کردن و صاحب یه گوشواره شدی.وقتی اومدی خونه کمی درد داشتی وگریه کردی بعد دوساعت دیگه به روال خودت برگشتی ومیخندیدی.قربون اون خنده هات برم هشتم مرداد         ثنا وگوشواره های ثنا اینجا هم داری میخندی ...
14 مرداد 1394

یادم نمی رود

هرگز از یادم نمی رود                                این روزها با شنیدن صدای گریه هاو خنده هات از شوق به وجد می ایم و دوان دوان به سویت می ایم واین شبها که کنارت سر به بالین می گذارم و صورت قشنگت خواب را از چشمانم می رباید.عزیزدل ماما ورود تو به زندگیمان طراوت خاصی بخشیده و سختی هاو مشکلات دنیا را برایمان آسان ساخته است. عزیزدل ماما  کاش تو هم از چشمهایم  دوستی را بخوانی و بدانی که چقدر دوستت دارم همین از وقتی که خدا نام مادر را برمن نهاد معنی واقعی مادر را خیلی خوب فهمید...
14 مرداد 1394
1